یاس : نا امیدی از رحمت الهی و اکبر کبائر پس از شرک
سبب یاس از پروردگار عالم :اعتقاد نداشتن به قدرت و کرم و رحمت بی پایان الهی.به همین دلیل در قرآن کریم از صفات کفارقرار داده شده است .
" لَا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ(یوسف/87) تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند! "
روح :در لغت نسیمی را می گویند که انسان از آن لذت و راحت می برد.
چرا پس از شرک یاس اکبر کبائر است ؟
1- زیرا هر گناهی از شخص سر می زند تا وقتی مایوس نباشد ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزییده شود ولی شخص مایوس امرزیده شدنی نیست. زیرا امیدی به اورزش و مغفرت خدا ندارد.
2- یاس سبب جرئت بر جمیع گناهان می گردد چون می گوید من که معذب خواهم بود چرا خودم را ازشهوت دنیا محروم نمایم.
اسباب و مسبب الاسباب:خدای تعالی به قدرت کامله وحکمت بالغه اش دنیا و آخرت، امور صوریه و معنویه را بر علل و اسبابی مترتب فرموده .
مثال امور صوریه :دفع فقر و جلب غنا را به کسب و سعی قرار داد.
مثال امور معنویه :مغفرت و نجات از عذاب شخص گناهکار را بر توبه و ایمان قرار داد.
پروردگار عالم برای جلوگیری از اینکه بندگان در موقع بودن اسباب به فضل او شاد و به قدرتش تکیه داشته باشند نه به بودن اسباب، و در هنگام نبودن آنها به کرم و رحمت او امیدوار باشند و در هیچ حال دلتنگی به خود راه ندهند دوکار فرمود :
1-بی تاثیر نمودن اسباب موجوده
2-موجود فرمودن شیء معدوم با نبودن اسباب
مثال :
1-بی تاثیر نمودن اسباب موجوده در امور مادی :
لغو کردن اثر سوزانندگی آتش برای حضرت ابراهیم و ایجاد اثر ضد ان یعنی سردی و خنکی –لغو کردن اثر بریدن کارد در مورد حضرت اسماعیل-شکست خوردن نقشه های فرعون در مورد حضرت موسی و پرورش او در خانه ی فرعون- موفق نشدن لشکر ابرهه برای تخریب کعبه با وجود همه ی تجهیزات – حفظ حضرت خاتم الانبیا در مکه و غزوات با وجود مهیا بودن همه شرائط.
2-موجود فرمودن شیء معدوم با نبودن اسباب در امور مادی :
آفرینش آدم ابوالبشر بدون پدرو مادر –باردار شدن حضرت مریم بدون اینکه مردی اورا لمس کند –دادن حضرت یحی به حضرت زکریا در سن پیری –دادن اسحق به حضرت ابراهیم و زوجه اش ساره در سنین پیری-حضرت خاتم الانبیا که مکتب نرفته بود معلم بشریت قرار داد-معجزات انبیا و کرامات اولیا ز-روا شدن حاجت ها وقتی به اسباب ظاهری امیدی نیست.
3-بی تاثیر نمودن اسباب در امور معنوی و اخروی :
عاقبت به شری : کسانی که به سبب مجاهدت نفسانیه اسباب سعادتشان فراهم بود بر اثر خارج شدن از تبعیت انبیا یا ارتکاب گناهان کبیره اسباب سعادت سبب شقاوتشان شد.
مثال : بلعم باعور
لذا اهل معرفت و ایمان هیچ وقت بر عمل و حال خود اعتماد ندارند و تمام تکیه آنها به خداست . از سوء خاتمه ترسناکند وانچه را از اسباب سعادت دارا هستند مستقل در تاثیر نمیدانند.
4- موجود فرمودن شیء معدوم با نبودن اسباب در امور معنوی و اخروی :
امور معنوی و اخروی که با نبودن اسباب پروردگار عالم تفضلا عنایت فرموده است.
حسن خاتمیت :چه بسیارکسانی که اسباب شقاوتشان فراهم بود ولی در بدترین حالات آنها بارقه ی لطف الهی جهید و با فضل و رحمت خدا نجات یافتند .
مثال :ساحران زمان فرعون –اسیه همسر فرعون –اصحاب کهف
بیداری پیش از مرگ :مخریق یهوی مسلمان میشود و میمیرد- حر بن یزید ریاحی خوشبخت جاودانی
پیری و ترقی در روحانیت :مثل فضیل عیاض – عمران صابی –برهم نصرانی-و صاحب ریاض . همه از قوه ی جوانی وذکاوت و مجاهده محروم بودند ولی لطف الهی شامل حالشان شد و به درجات عالیه رسیدند.همچنین نظر به نوزاد انسان از رحم مادر تا بعد از تولد با این حال آیا عاقلی می تواند از پروردگار کریم خود مایوس و از رستگاری خود یا دیگری نا امید گردد؟ ایا سزاوار است از خدای مهربان خود قطع امید کند و امید اصلاح فلان امر جزئی یا حل مشکل را از حلال مشکلات نداشته باشد و زهی بی حیایی و شرمساری!
علت یاس :یاس از لوازم و آثار جنبیه ی کفر و انکار شئون رب العزه است . زیرا خدا صاحب قدرت نامحدود و حکمت نا متناهی وخالق جمیع عوالم و رب سراسر عالم وجود.و به هر که هر چه لازم داشته داده است. یاس یا ناشی از کفر پنهانی یا غفلت و بی التفاتی به شئون ربوبیت اوست که هر دو قسم از گناهان کبیره است . و فطرت هر کسی بر امید استوار است.
چاره ی یاس در امور مادی و دنیوی :
1-توجه و تفکر در قدرت غیر متناهی خداوند در جنب حاجت خویش.
2-اینکه خدا هیچ گاه از حال او غافل نیست . توجه به دوران جنینی و نوزادی تا رفع خطرها و امراض و مشکلات و رفع حاجات بدون در خواست از خدا
3-ملاحظه در حالات دیگران و رفع گرفتاری ها و حاجاتشان.حضرت ابراهیم و حضرت زکریا و فرزند در پیری –ایوب پیامبر و بلاهای بسیار-اگر مشکل مادی است اول بداند که حکمت و مصلحت خدا در میان است بعد هم ملاحظه حالات افرادی که بعد از تهی دستی غنی شدند.
اگر مبتلا به حادثه ی سختی شده :
1-بداند که زندگانی دنیا با حوادث و ابتلائات فراوان همراه است و هیچ کس از آن برکنار نیست.
2-در نظر آوردن حالات کسانی که گرفتاری شان از او شدید تر است برای تسکین3-به هر اندازه ابتلاء و گرفتاری اش شدید است از رحمت الهی نباید مایوس شود.
(مطالعه حالات افرادی که در اثر دعا و صدقه و توسل به بزرگان از شدت خلاص یافته اند.کتاب فرج بعد الشده تالیف حسین بن سعید دهستانی)
چاره یاس نسبت به امور اخروی و معنوی :
اگر در اثر گناهان بسیار آمرزش خود را بعید دانسته و مایوس شده و توبه را بی نفع شمرد
1-بداند یاس از جمیع گناهان گذشته اش بدتر است.
2-ادله ی عامه قبول توبه در قرآن و سنت متواتر رسیده که هیچ قابل تخصیص و استثنا نیست که گناهی هست که به سبب توبه آمرزیده نمیشود.از اسماء شریف خدا تواب ، غفار، غفور، غافر الذنب ، قابل التوب و به طور عموم گناهکاران را به سوی خود دعوت کرده و آنها را امر به توبه فرموده است.
آیه 53 سوره زمر :
قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(الزمر/53)
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد،زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
نتایج تیتروار :
1-لطف در خطاب (یا عبادی )
2-رفق در خطاب (فرمود اسرفوا و نفرمود اخطئوا)
3-نومیدی حرام است (لا تقنطوا)
4-عمومیت آمرزش خدا به تمام گناهان (ان الله یغفرالذنوب)
5-مخصوص به بعض گناهان نیست(جمیعا)
6-تاکید اخر ایه(انه هو الغفور الرحیم)
و اینکه توبه کشنده پیامبر هم پذیرفته میشود (لئالی الاخبار جلد 1باب3ص364)
یاس از استجابت دعا غلط است :
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ(البقرة/186)
وهنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
حکمت های تاخیر در اجابت :
1-گناه مانع استجابت . پس تاخیر لطف به اوست و باعث توفیق در استمرار در دعا و این نعمت شاهد بر اینکه مورد عنایت خداست و حاجتش روا خواهد شد وگرنه توفیق در استمرار پیدا نمیکرد.
2-دعا از بزرگترین عبادات است لذا تاخیر استجابت موجب قرب است.
کلمات کلیدی: